فال قهوه سنجاب

بار اکنون دو برابر سنگین تر بود، زیرا او باید برای دو نفر به دست می آورد. و هنگامی که در خلسه های عشق به او فریاد زد که او برای همیشه اوست، تمسخر بی رحمانه شرایط این را به این معنا ترجمه کرد که او برای همیشه باید برای دو نفر درآمد داشته ثور باشد!

او نقدهای بیشتری بر کتاب نوشت و آنها را در مورد آنها به فروش رساند. گاهی مجبور می‌شد آن‌ها را با کتاب‌هایی که بررسی می‌کرد عوض کند، و سپس کتاب‌ها را به قیمت بیست یا سی سنت بفروشد. او چند ایده برای کاریکاتورهای سیاسی نوشت و برای یکی از آنها سه دلار گرفت. او یک شعر عامه پسند نوشت و شش دلار برای آن گرفت. او با یکی از دوستان دانشگاهی ملاقات کرد که به تازگی از سنجاب سفری در آند بازگشته بود.

و با حوصله مطالب را برای یک روایت جمع آوری کرد و آن را به یک مجله کوچک به قیمت پانزده دلار فروخت. و در همین حین، او با عصبانیت در یک دیگ بخار دیگر، دفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی چتر , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استانی از هسین ها و توری ها و یک قهرمان انقلابی سرخ گونه و مقاومت ناپذیر، زحمت کشید.

تا خنگ سیری ناپذیر خوانندگان «صندوق گنج» را پر کند. در یک مورد، وقتی همه چیز خراب شد، کوریدون نیم دوجین قاشق قهوه جامد نقره و قاشق توت با روکش طلای سنگین را که هدایای عروسی او را تشکیل می‌داد، گرفت و آنها را به یک جواهرفروش سگ نزدیک به دو دلار فروخت. یک ربع اما در طول این همه مبارزه تلخ آنها منتظر پایانی باشکوه بودند. در آوریل کتاب منتشر می‌شد و سپس رایگان می‌شدند!

آنها به کشور می رفتند – شاید به کلبه کوچک تابستان گذشته! آه، چقدر خواب آن کابین را می دیدند، چقدر تشنه آن بودند! آنها آن را پوشیده از برف، با نهر یخی در جلوی آن تصویر کردند – هم کابین و هم نهر در خواب، و رویای بهار را می دیدند. تیرسیس نیز با اشک در چشمانش و شوری نیرومند در قلبش خواب آن را می دید. زیرا کتاب جدیدش او را فرا می‌خواند – باید سخت می‌جنگید تا افکارش را در شنبه اختیار نگیرد و دیگ‌ها را از معبد بیرون نبرد.

هیجان لذت بخش از خواندن شواهد کتاب او به وجود آمد. همچنین از بررسی طرح جلد، و نمونه کاغذ، و “ساختگی”. و سپس – دو هفته دیگر بود! سپس فقط ده روز بود – سپس فقط یک هفته. و در نهایت رجزهای نمونه اول! زمان آن رسیده بود که ناشران شروع به تبلیغ آن کنند و تیرسیس در مورد این موضوع به ملاقات آقای تیلور رفت. آقای تیلور در پاسخ های خود مبهم بود. سپس روز انتشار فرا رسید، و هنوز هیچ تبلیغاتی وجود ندارد.

و ترسیس دوباره تماس گرفت و اصرار کرد و به او ابراز تعجب کرد و فهمید که آنها قصد تبلیغ آن را ندارند. فصل بدی بود، شرکت با هزینه‌های غیرمنتظره‌ای مواجه شده بود و غیره. وقتی تیرسیس وعده هایشان را به آنها یادآوری کرد و تهدید کرد و یورش برد، آقای تیلور به آرامی به او اطلاع داد که در قرارداد چیزی در مورد تبلیغات وجود ندارد. پس تیرسیس به خانه رفت و سعی کرد خشم خود را در کار دور انداختن صد نسخه خود فراموش کند.

او خود را برای احتمال شکست همه چیز آماده کرده بود، اما در اینجا او نقشه ای داشت که به موجب آن احساس می کرد رهایی او تضمین شده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. او فهرستی از صدها نفر از شناخته‌شده‌ترین رجال ادبی کشور – رؤسای دانشگاه‌ها و اساتید، ویرفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استاران و روحانیون، رمان‌نویسان و شاعران و منتقدان- تهیه کرده بود. و او کارهای هک بیشتری انجام داده بود و بیست دلاری که لازم بود برای ارسال یک نسخه از کتاب به همراه مانیفست خود و یک یادداشت کوچک تایپ شده برای هر یک از آنها به دست آورد. او احساس می کرد که این امر باعث می شود کتاب خوانده شود. و یک بار کتاب را رهبران واقعی اندیشه کشور بخوانند و حصرش به پایان برسد! پس بسته ها با بار امید و آرزوهایش به اداره پست رفتند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.